بریدهای از کتاب نان و شراب اثر اینیاتسیو سیلونه
1403/10/3
صفحۀ 367
دردی که من در محیط خود مشاهده میکنم چیزی است عمیقتر از سیاست، یک قانقاریای واقعی است. ضماد گذاشتن بر تنی که پوسیده و بو گرفته است، هیچ نتیجهای ندارد. نبرد طبقاتی هست، شهر هست، ده هست، ولی زیر همه اینها انسان است که حیوان بدبخت و رمیدهای است و قانقاریا تا به مغز استخوانش نفوذ کرده است.. و جوان میپرسد: "پس چه باید کرد؟"
دردی که من در محیط خود مشاهده میکنم چیزی است عمیقتر از سیاست، یک قانقاریای واقعی است. ضماد گذاشتن بر تنی که پوسیده و بو گرفته است، هیچ نتیجهای ندارد. نبرد طبقاتی هست، شهر هست، ده هست، ولی زیر همه اینها انسان است که حیوان بدبخت و رمیدهای است و قانقاریا تا به مغز استخوانش نفوذ کرده است.. و جوان میپرسد: "پس چه باید کرد؟"
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.