بریده‌ای از کتاب آرزوهای بزرگ اثر چارلز دیکنز

بریدۀ کتاب

صفحۀ 624

در این لحظه نور خورشید از خلال قطره های درشت باران که بر شیشه ی پنجره نشسته بود به درون تابید و در میان قاضی و محکومان، ستونی از نور بوجود آورد و این دو را به یکدیگر پیوند داد و به تماشاچیها یاد آوری کرد که حاکم و محکوم در نزد خداوند، که بر همه ی اعمال آدمیان آگاه و از هر خطایی به دور است، برابر هستند.

در این لحظه نور خورشید از خلال قطره های درشت باران که بر شیشه ی پنجره نشسته بود به درون تابید و در میان قاضی و محکومان، ستونی از نور بوجود آورد و این دو را به یکدیگر پیوند داد و به تماشاچیها یاد آوری کرد که حاکم و محکوم در نزد خداوند، که بر همه ی اعمال آدمیان آگاه و از هر خطایی به دور است، برابر هستند.

25

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.