بریدهای از کتاب زخم داوود اثر سوزان ابوالهواء
1402/7/16
صفحۀ 62
بزرگتر ها و ریش سفید های کمپ، شب برگشت یحیی را جشن گرفتند. همه، میوههایی را که یحیی با خودش آورده بود، مزه مزه میکردند و با آداب و تشریفات به دهن میگذاشتند. زیتون ها را در دهانشان میغلتاندند و زیر زبانشان مزه میکردند. این میوه ها، میوههای چهل نسل بود که حالا مثل عصاره فلسطین، مثل عصاره قرن ها و سال های عمر اجدادشان ، از تپه ها و مرزها و سرباز ها گذشته بود و به اردوگاه رسیده بود.
بزرگتر ها و ریش سفید های کمپ، شب برگشت یحیی را جشن گرفتند. همه، میوههایی را که یحیی با خودش آورده بود، مزه مزه میکردند و با آداب و تشریفات به دهن میگذاشتند. زیتون ها را در دهانشان میغلتاندند و زیر زبانشان مزه میکردند. این میوه ها، میوههای چهل نسل بود که حالا مثل عصاره فلسطین، مثل عصاره قرن ها و سال های عمر اجدادشان ، از تپه ها و مرزها و سرباز ها گذشته بود و به اردوگاه رسیده بود.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.