بریده‌ای از کتاب شبح اپرا اثر گاستون لورو

نِسیان

نِسیان

1403/12/1

بریدۀ کتاب

صفحۀ 220

بعد اریک رویش را برگرداند. چون به من ایمان داشت و من هم به خودم ایمان داشتم. به پاهای من افتاد، از عشق گفت، با دهان مرده‌اش از عشق گفت ...و موسیقی متوقف شده بود ... دامنِ لباسم را می‌بوسید و نمی‌دید که چشمانم را بسته‌ام .

بعد اریک رویش را برگرداند. چون به من ایمان داشت و من هم به خودم ایمان داشتم. به پاهای من افتاد، از عشق گفت، با دهان مرده‌اش از عشق گفت ...و موسیقی متوقف شده بود ... دامنِ لباسم را می‌بوسید و نمی‌دید که چشمانم را بسته‌ام .

11

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.