بریدهای از کتاب سال بلوا اثر عباس معروفی
1403/1/7
صفحۀ 11
" شما خیلی شادابید، همیشه جوان و شادابید. " چه حرفها! خبر از دل آدم که ندارند، نمیدانند هر آدمی سنگی است که پدرش پرتاب کرده است. پوستهی ظاهری چه اهمیت دارد؟ درونم ویرانه است، خانهای پر از درخت که سقف اتاقهایش ریخته است، تنها یک دیوار مانده، با دری که باد در آن زوزه میکشد. یا نه، چناری است که پیرمردی در آن کفش نیمدار دیگران را تعمیر میکند، گیرم شاخ و برگی هم داشته باشد.
" شما خیلی شادابید، همیشه جوان و شادابید. " چه حرفها! خبر از دل آدم که ندارند، نمیدانند هر آدمی سنگی است که پدرش پرتاب کرده است. پوستهی ظاهری چه اهمیت دارد؟ درونم ویرانه است، خانهای پر از درخت که سقف اتاقهایش ریخته است، تنها یک دیوار مانده، با دری که باد در آن زوزه میکشد. یا نه، چناری است که پیرمردی در آن کفش نیمدار دیگران را تعمیر میکند، گیرم شاخ و برگی هم داشته باشد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.