بریدۀ کتاب

مهمان نیمه شب
بریدۀ کتاب

صفحۀ 19

در آن زمان احساس کرد چیزی در سینه اش ترک خورده است؛ یک شکاف کوچک، فقط به اندازه ای که به او بفهماند باید تلفن را قطع کند..

در آن زمان احساس کرد چیزی در سینه اش ترک خورده است؛ یک شکاف کوچک، فقط به اندازه ای که به او بفهماند باید تلفن را قطع کند..

3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.