بریدهای از کتاب آتش، بدون دود: واقعیت های پرخون، حرکت از نو (کتاب های چهارم و پنجم) اثر نادر ابراهیمی
1402/9/16
صفحۀ 296
آلنی در همان لحظه نخست، در برابر فریاد عظیم جمعیت به گریه افتاد. آرتا که کنار او ایستاده بود به نشانه وحدت یموت و گوکلان دستمالی به دست آلنی داد. آلنی اشک هایش را پاک کرد . جمعیتی که دید، گریست ، فریاد کشید ، مشت ها را تکان داد، بار دیگر صدا به آسمان رفت. بله... گفته ام به صراحت؛ اعتراف می کنم که گفته ام؛ و چه گناهی مرتکب شده ام که گفته ام: ترکمن، مدرسه می خواهد،ترکمن حمام می خواهد، ترکمن مسجد می خواهد، حق بیان می خواهد، بیمارستان می خواهد، بهداشت می خواهد، برق می خواهد... آلنی فریاد زد: خواهرها! برادرها! من هیچ کس را، هیچ کس را، تا این لحظه به شورش دعوت نکرده ام، به نبرد با حکومت فرا نخوانده ام، به ضدیت با میهن مقدسمان ایران وانداشته ام. من گفته ام ترکمنی که گندم می کارد، چرا باید سر گرسنه بر بالین بگذارد؟ ترکمنی که گله داری و پنبه کاری میکند، چرا باید بی تن پوش مانده باشد ؟ ترکمنی که...
آلنی در همان لحظه نخست، در برابر فریاد عظیم جمعیت به گریه افتاد. آرتا که کنار او ایستاده بود به نشانه وحدت یموت و گوکلان دستمالی به دست آلنی داد. آلنی اشک هایش را پاک کرد . جمعیتی که دید، گریست ، فریاد کشید ، مشت ها را تکان داد، بار دیگر صدا به آسمان رفت. بله... گفته ام به صراحت؛ اعتراف می کنم که گفته ام؛ و چه گناهی مرتکب شده ام که گفته ام: ترکمن، مدرسه می خواهد،ترکمن حمام می خواهد، ترکمن مسجد می خواهد، حق بیان می خواهد، بیمارستان می خواهد، بهداشت می خواهد، برق می خواهد... آلنی فریاد زد: خواهرها! برادرها! من هیچ کس را، هیچ کس را، تا این لحظه به شورش دعوت نکرده ام، به نبرد با حکومت فرا نخوانده ام، به ضدیت با میهن مقدسمان ایران وانداشته ام. من گفته ام ترکمنی که گندم می کارد، چرا باید سر گرسنه بر بالین بگذارد؟ ترکمنی که گله داری و پنبه کاری میکند، چرا باید بی تن پوش مانده باشد ؟ ترکمنی که...
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.