بریده‌ای از کتاب داستان های نیویورکر اثر بهار اکبریان

Mostafa Peyrov

Mostafa Peyrov

5 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 42

بعضی وقت ها بسیار احتیاج داشت تا سیگاری روشن کند.سخت کار میکرد و سیگار می‌توانست اعصابش را تا اندازه ای آرام کند.شوهرش مرده بود و خانواده نزدیکی هم نداشت تا عصر ها برای شان نامه بنویسد،و هفته ای بیش از یک فیلم در سینما چشمانش را درد می‌آورد ؛به همین دلیل سیگار کشیدن در جمله طولانی روزهای کاری،برایش ویرگول مهمی به شمار می‌رفت.

بعضی وقت ها بسیار احتیاج داشت تا سیگاری روشن کند.سخت کار میکرد و سیگار می‌توانست اعصابش را تا اندازه ای آرام کند.شوهرش مرده بود و خانواده نزدیکی هم نداشت تا عصر ها برای شان نامه بنویسد،و هفته ای بیش از یک فیلم در سینما چشمانش را درد می‌آورد ؛به همین دلیل سیگار کشیدن در جمله طولانی روزهای کاری،برایش ویرگول مهمی به شمار می‌رفت.

5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.