بریدهای از کتاب الینور آلیفنت کاملا خوب است اثر گیل هانی من
1403/10/9
صفحۀ 85
آسمانی را مجسم کردم؛ آبی خیلی تیره، نرم و متراکم مانند هر. برفراز شب و در ژرفای مخملی آن نوری پراکنده شده بود که برای هزاران آسمان تاریک کافی بود. الگوها خودشان آشکار می شدند. نور به شدت چشممان را می زد و ما دنبال صدف حلزون، مرواریدهای پراکنده، خدایان، چهارپایان و گیاهان می گشتیم. وقتی بی حرکت ایستادیم، چرخیدیم و هنگام چرخیدن وارد دایره ی بزرگ تری شدیم که حلقه حلقه تا خورشید می رسید و آه لحظه ی سرگیجه ی آن...
آسمانی را مجسم کردم؛ آبی خیلی تیره، نرم و متراکم مانند هر. برفراز شب و در ژرفای مخملی آن نوری پراکنده شده بود که برای هزاران آسمان تاریک کافی بود. الگوها خودشان آشکار می شدند. نور به شدت چشممان را می زد و ما دنبال صدف حلزون، مرواریدهای پراکنده، خدایان، چهارپایان و گیاهان می گشتیم. وقتی بی حرکت ایستادیم، چرخیدیم و هنگام چرخیدن وارد دایره ی بزرگ تری شدیم که حلقه حلقه تا خورشید می رسید و آه لحظه ی سرگیجه ی آن...
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.