بریدهای از کتاب کولاک اثر ماری ونتراس
4 روز پیش
صفحۀ 9
به گذشته که فکر میکنم، به گمانم حس کردم یک جای کار میلنگد.کمی مثل وقتی که حس میکنید حشرهای گوشتان را قلقلک میدهد. حرکتی میکنید تا شرش را کم کنید، اما در واقع زنگ هشداری است، زنگ هشدار درونیتان که در حالت حداقلیاش تنظیم شده. آنقدر قوی نیست که شما را از جا بپراند اما درست به اندازهای است که نگذارد راحت بخوابید.
به گذشته که فکر میکنم، به گمانم حس کردم یک جای کار میلنگد.کمی مثل وقتی که حس میکنید حشرهای گوشتان را قلقلک میدهد. حرکتی میکنید تا شرش را کم کنید، اما در واقع زنگ هشداری است، زنگ هشدار درونیتان که در حالت حداقلیاش تنظیم شده. آنقدر قوی نیست که شما را از جا بپراند اما درست به اندازهای است که نگذارد راحت بخوابید.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.