بریدۀ کتاب
1402/9/17
3.7
34
صفحۀ 262
_ می دانی من یک رفیق دارم که مثل تو است . اهل فیلم و رمان و این حرف ها دیگر. این رفیقم می گفت ما آدم های عجیبی هستیم . وقتی یکی مثل اون پسره توی فیلم تایتانیک ... کی بود ؟ _ دی کاپریو . _ آره، دی کاپریو... همین بود ... آخر فیلم به خاطر عشقش ، به خاطر یک دختر خوشگل جانش را فدا می کند، باور می کنیم و تحسینش می کنیم . یا توی رمان گستبی بزرگ، یک آدم بزرگ و سرمایه دار که می تواند تمام زنان دور و برش را داشته باشد ، همه چیز را فدا می کند تا به شکلی دیوانه وار برسد به دختری که سالها قبل دوستش داشته و حالا زن کس دیگری شده ، این آدم را باور می کنیم ، تحسین می کنیم ، دوستش داریم و فکر می کنیم چه آدم بزرگی است . اما وقتی کسی به خاطر باورها و اعتقاداتی که اطمینان دارد حق است جانش را فدا می کند ، باور نمی کنیم . مسخره اش می کنیم . فکر می کنیم دیوانه است .
_ می دانی من یک رفیق دارم که مثل تو است . اهل فیلم و رمان و این حرف ها دیگر. این رفیقم می گفت ما آدم های عجیبی هستیم . وقتی یکی مثل اون پسره توی فیلم تایتانیک ... کی بود ؟ _ دی کاپریو . _ آره، دی کاپریو... همین بود ... آخر فیلم به خاطر عشقش ، به خاطر یک دختر خوشگل جانش را فدا می کند، باور می کنیم و تحسینش می کنیم . یا توی رمان گستبی بزرگ، یک آدم بزرگ و سرمایه دار که می تواند تمام زنان دور و برش را داشته باشد ، همه چیز را فدا می کند تا به شکلی دیوانه وار برسد به دختری که سالها قبل دوستش داشته و حالا زن کس دیگری شده ، این آدم را باور می کنیم ، تحسین می کنیم ، دوستش داریم و فکر می کنیم چه آدم بزرگی است . اما وقتی کسی به خاطر باورها و اعتقاداتی که اطمینان دارد حق است جانش را فدا می کند ، باور نمی کنیم . مسخره اش می کنیم . فکر می کنیم دیوانه است .
3
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.