بریدۀ کتاب

علی

1402/8/28

تماما مخصوص
بریدۀ کتاب

صفحۀ 1

دراز کشیدم و به شب کویر خیره شدم، به آن پرده‌ی سیاهی که کشیده بودند روی همه‌چیز تا خدا نبیند چه بلایی دارد سرمان می‌آید.

دراز کشیدم و به شب کویر خیره شدم، به آن پرده‌ی سیاهی که کشیده بودند روی همه‌چیز تا خدا نبیند چه بلایی دارد سرمان می‌آید.

4

12

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.