بریده‌ای از کتاب فارنهایت 451 اثر ری بردبری

هلیا

هلیا

6 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 173

هر کسی باید وقتی می‌میره، چیزی از خودش باقی بذاره. بچه‌ای، کتابی، تابلویی، یا خونه و دیواری که ساخته یا یه جفت کفش که خودش دوخته‌. یا باغچه‌ای که کاشته. چیزی که دستت یه‌جوری بهش خورده باشه تا روحت بعد از مرگ جایی داشته باشه که بره، و هر وقت مردم به اون درخت یا گلی که کاشتی نگاه می‌کنن، تو اون‌جایی.

هر کسی باید وقتی می‌میره، چیزی از خودش باقی بذاره. بچه‌ای، کتابی، تابلویی، یا خونه و دیواری که ساخته یا یه جفت کفش که خودش دوخته‌. یا باغچه‌ای که کاشته. چیزی که دستت یه‌جوری بهش خورده باشه تا روحت بعد از مرگ جایی داشته باشه که بره، و هر وقت مردم به اون درخت یا گلی که کاشتی نگاه می‌کنن، تو اون‌جایی.

10

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.