بریدهای از کتاب نکراسوف اثر ژان پل سارتر
1403/7/4
صفحۀ 297
ژرژ: ... تو برو به آنها بگو که فرار کنند. ورونیک: فرار نخواهند کرد. ژرژ: با وجود پلیسهایی که ردشان را دارند و پنج سال حبسی که بیخ گوششان است؟ مگر دیوانهای؟ ورونیک: فرار نمیکنند برای اینکه بیگناهند. ژرژ: و به من، برای اینکه گناهکارم، اصرار میکردی که فرار کنم؟ منطق خوبی است! اگر دیگران به حرفت گوش میکردند تمام گناهکارها میرفتند که ماهی قزلآلا صید کنند و طی این مدت بیگناهها هم در زندان میپوسیدند. ورونیک: این تقریباً همان کاری است که صورت میگیرد.
ژرژ: ... تو برو به آنها بگو که فرار کنند. ورونیک: فرار نخواهند کرد. ژرژ: با وجود پلیسهایی که ردشان را دارند و پنج سال حبسی که بیخ گوششان است؟ مگر دیوانهای؟ ورونیک: فرار نمیکنند برای اینکه بیگناهند. ژرژ: و به من، برای اینکه گناهکارم، اصرار میکردی که فرار کنم؟ منطق خوبی است! اگر دیگران به حرفت گوش میکردند تمام گناهکارها میرفتند که ماهی قزلآلا صید کنند و طی این مدت بیگناهها هم در زندان میپوسیدند. ورونیک: این تقریباً همان کاری است که صورت میگیرد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.