بریدۀ کتاب
1403/3/11
3.3
74
صفحۀ 14
داد میزنم:«به این زودی نرو.» سم نگاهم میکند:«جولی....اگه میشد پیشت بمونم، اصلا نمیرفتم.» «ولی راستش رفتی» «میدونم....متاسفم» «هیچوقت خداحافظی نکردی....» «چون اصلا فکرش رو هم نمیکردم لازمه این کار رو بکنم....»
داد میزنم:«به این زودی نرو.» سم نگاهم میکند:«جولی....اگه میشد پیشت بمونم، اصلا نمیرفتم.» «ولی راستش رفتی» «میدونم....متاسفم» «هیچوقت خداحافظی نکردی....» «چون اصلا فکرش رو هم نمیکردم لازمه این کار رو بکنم....»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.