بریدهای از کتاب تشکیلات بهشتی اثر محسن ذوالفقاری
1403/4/1
صفحۀ 52
هفت نفر یزدی مسافر بودند و با هم توی راه میآمدند. قافلهای کوچک بود. دو دزد به این قافله برخورد کرد و همۀ آنها را تارومار کردند و هرچه داشتند بردند. وقتی به یزد رسیدند خانواده و آشنایانشان آنها را ملامت کردند که شما هفت نفر چطور از پس دو تا آدم برنیامدید؟ گفتند برای اینکه آنها دو تا بودند «همراه»، ما هفت نفر بودیم «تنها». گفتم برخی از این «دوتا»های «همراه» میخواهند شما سی و شش میلیون باشید «تنها» و آن وقت برگردۀ شما سوار بشوند.
هفت نفر یزدی مسافر بودند و با هم توی راه میآمدند. قافلهای کوچک بود. دو دزد به این قافله برخورد کرد و همۀ آنها را تارومار کردند و هرچه داشتند بردند. وقتی به یزد رسیدند خانواده و آشنایانشان آنها را ملامت کردند که شما هفت نفر چطور از پس دو تا آدم برنیامدید؟ گفتند برای اینکه آنها دو تا بودند «همراه»، ما هفت نفر بودیم «تنها». گفتم برخی از این «دوتا»های «همراه» میخواهند شما سی و شش میلیون باشید «تنها» و آن وقت برگردۀ شما سوار بشوند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.