بریده‌ای از کتاب استاد: خرده روایت های زندگی استاد شهید دکتر مجید شهریاری اثر فاطمه شایان پویا

بریدۀ کتاب

صفحۀ 62

وقتی به درجه استاد تمامی رسید، دوستان و دانشجوها برایش جشن تولد گرفتند. توی جشن، از دکتر خواستند برایشان صحبت کند. ایشان صحبت هایش را با عبارت ( کم من قبیح سترته) شروع کرد که برای من خیلی تاثیرگذار بود. با این حرف، می خواست بگوید فکر نکنید همه چیز من، این درجه یا مدرک است. زشتی هایی هم دارم که خدا آن ها را پوشانده است. معمولا اگر در چنین مجلسی کسی بگوید دود چراغ خوردم یا همسرم بهم کمک کرده و یا خدا لطف کرد و استعدادی به من داد خیلی هم خوب است و دور از انتظار نیست، ولی دکتر اصلا از خوبی های خودش نگفت. این بزرگ ترین درسی است که از دکتر گرفتم. دانشجو

وقتی به درجه استاد تمامی رسید، دوستان و دانشجوها برایش جشن تولد گرفتند. توی جشن، از دکتر خواستند برایشان صحبت کند. ایشان صحبت هایش را با عبارت ( کم من قبیح سترته) شروع کرد که برای من خیلی تاثیرگذار بود. با این حرف، می خواست بگوید فکر نکنید همه چیز من، این درجه یا مدرک است. زشتی هایی هم دارم که خدا آن ها را پوشانده است. معمولا اگر در چنین مجلسی کسی بگوید دود چراغ خوردم یا همسرم بهم کمک کرده و یا خدا لطف کرد و استعدادی به من داد خیلی هم خوب است و دور از انتظار نیست، ولی دکتر اصلا از خوبی های خودش نگفت. این بزرگ ترین درسی است که از دکتر گرفتم. دانشجو

3

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.