بریدۀ کتاب

مردگان تابستان
بریدۀ کتاب

صفحۀ 108

حس نکردم قلبم شکسته یا پاره شده، اما پر از کلمات اون شده بود. از کلماتی که اون می‌گفت باد کرد تا اینکه خیلی سنگین ریخت پایین. دلم می‌خواست بلند شم و راه بیفتم برم، اما نمی‌تونستم تصور کنم به طور واقعی چه‌طوری می‌تونم از جام بلند شم، چطوری پاهام قادر بود این کارو انجام بده.

حس نکردم قلبم شکسته یا پاره شده، اما پر از کلمات اون شده بود. از کلماتی که اون می‌گفت باد کرد تا اینکه خیلی سنگین ریخت پایین. دلم می‌خواست بلند شم و راه بیفتم برم، اما نمی‌تونستم تصور کنم به طور واقعی چه‌طوری می‌تونم از جام بلند شم، چطوری پاهام قادر بود این کارو انجام بده.

3

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.