بریدهای از کتاب کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ
1403/11/18
صفحۀ 171
عضوی از طبیعت بودن یعنی بخشی از میل به حیات بودن. اگر مدت زیادی یک جا بمانی یادت میرود دنیا تا چه اندازه وسیع است. از طول و عرض جغرافیایی سر در نمی آوری، درست همان طور که نمی توان درک درستی از وسعت روح هر انسان داشت. اما وقتی آن وسعت را حس کنی وقتی چیزی آن را برایت فاش کند امید خواهی نخواهی جوانه میزند و درست مثل گل سنگی که از صخره جدا نمی شود. جانانه به تو می چسبد و رهایت نمی کند.
عضوی از طبیعت بودن یعنی بخشی از میل به حیات بودن. اگر مدت زیادی یک جا بمانی یادت میرود دنیا تا چه اندازه وسیع است. از طول و عرض جغرافیایی سر در نمی آوری، درست همان طور که نمی توان درک درستی از وسعت روح هر انسان داشت. اما وقتی آن وسعت را حس کنی وقتی چیزی آن را برایت فاش کند امید خواهی نخواهی جوانه میزند و درست مثل گل سنگی که از صخره جدا نمی شود. جانانه به تو می چسبد و رهایت نمی کند.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.