بریده‌ای از کتاب خاطرات یک کتابفروش اثر شان بایتل

بریدۀ کتاب

صفحۀ 20

حالا حتی وقتی به دیدار دوستانم میروم هرجا که قفسه کتاب ها را میبینم به سمتشان کشیده میشوم به ویژه به سمت کتابی که با بقیه کتاب ها همخوانی ندارد چرا که ممکن است چیزی در مورد دوستانم فاش کند که نمیدانم.

حالا حتی وقتی به دیدار دوستانم میروم هرجا که قفسه کتاب ها را میبینم به سمتشان کشیده میشوم به ویژه به سمت کتابی که با بقیه کتاب ها همخوانی ندارد چرا که ممکن است چیزی در مورد دوستانم فاش کند که نمیدانم.

4

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.