بریده‌ای از کتاب طرز تهیه ی تنهایی در آشپزخانه ی عشق اثر یکتا کوپان

بریدۀ کتاب

صفحۀ 39

چشم‌هایت پر از اشک شده‌. چه خبر است؟ نکند می‌خواهی گریه کنی؟ این کار را نکن. برای شناختن تو آماده‌ام، اما آمادگی‌اش را ندارم ببینم مردی که یک عمر دبیر تاریخ، آقای فوزی، بوده تبدیل شده به پدرم‌‌. مبادا گریه کنی.

چشم‌هایت پر از اشک شده‌. چه خبر است؟ نکند می‌خواهی گریه کنی؟ این کار را نکن. برای شناختن تو آماده‌ام، اما آمادگی‌اش را ندارم ببینم مردی که یک عمر دبیر تاریخ، آقای فوزی، بوده تبدیل شده به پدرم‌‌. مبادا گریه کنی.

14

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.