بریدهای از کتاب استاد عروسک اثر میابه میوکی
4 روز پیش

4.8
1
صفحۀ 228
آینه هیچچیز دربارهی شخصی که منعکس میکرد نمیدانست و به همین دلیل مردم بدون نگرانی خود را در آن آشکار میکردند. آنها میتوانستند خود را فارغ از شکیبایی و تواضعی که دیگران میخواستند، بررسی کنند و این به آنها اجازه میداد شادی و غرور خود را آزاد بگذارند. تصور کنید آینهها وجود نداشتند و مردم مجبور بودند خود را بدون نگاه کردن به انعکاسشان ارزیابی کنند. آنها مجبور میشدند عمیقتر نگاه کنند، هرگز نمیتوانستند آرام باشند یا گارد خود را پایین بیاورند و ادامهی زندگی خیلی سختتر میشد.
آینه هیچچیز دربارهی شخصی که منعکس میکرد نمیدانست و به همین دلیل مردم بدون نگرانی خود را در آن آشکار میکردند. آنها میتوانستند خود را فارغ از شکیبایی و تواضعی که دیگران میخواستند، بررسی کنند و این به آنها اجازه میداد شادی و غرور خود را آزاد بگذارند. تصور کنید آینهها وجود نداشتند و مردم مجبور بودند خود را بدون نگاه کردن به انعکاسشان ارزیابی کنند. آنها مجبور میشدند عمیقتر نگاه کنند، هرگز نمیتوانستند آرام باشند یا گارد خود را پایین بیاورند و ادامهی زندگی خیلی سختتر میشد.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.