بریدۀ کتاب

آیدا: درخت و خنجر و خاطره!
بریدۀ کتاب

صفحۀ 26

و شما که به سالیانی چنین دوردست به دنیا آمده اید خود اگر هنوز دنیایی به جای مانده باشد و کتابی که شعر مرا در آن بخوانید خفت ارواح ما را به لعنت و دشنامی افزون مکنید اگر مبدا خراب آبادی هستیم که نامش دنیا است ! ما بسی کوشیده ایم که چکش خود را بر ناقوس ها و به دیگچه ها فرود آریم ، بر خروس قندی بچه ها و بر جمجمه ی پوک سیاستمداری که لباس رسمی بر تن آراسته . ما بسی کوشیده ایم که از دهلیز بی روزن خویش دریچه ای به دنیا بگشاییم ما آبستن امید فراوان بوده ایم دریغا که به روزگار ما کودکان مرده به دنیا می آیند !

و شما که به سالیانی چنین دوردست به دنیا آمده اید خود اگر هنوز دنیایی به جای مانده باشد و کتابی که شعر مرا در آن بخوانید خفت ارواح ما را به لعنت و دشنامی افزون مکنید اگر مبدا خراب آبادی هستیم که نامش دنیا است ! ما بسی کوشیده ایم که چکش خود را بر ناقوس ها و به دیگچه ها فرود آریم ، بر خروس قندی بچه ها و بر جمجمه ی پوک سیاستمداری که لباس رسمی بر تن آراسته . ما بسی کوشیده ایم که از دهلیز بی روزن خویش دریچه ای به دنیا بگشاییم ما آبستن امید فراوان بوده ایم دریغا که به روزگار ما کودکان مرده به دنیا می آیند !

11

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.