بریدهای از کتاب بادام اثر وون پیونگ سون
1404/2/1
صفحۀ 118
هر وقت زندگی فراز و فرودهایش را به گن نشان میداد. او با خودش فکر میکرد زندگی شبیه مادری است که یک لحظه دستان امنیت بخش و گرمش را در دست داری، اما ناگهان بدون هیچ توضیحی، آن دست را از تو جدا میکند.
هر وقت زندگی فراز و فرودهایش را به گن نشان میداد. او با خودش فکر میکرد زندگی شبیه مادری است که یک لحظه دستان امنیت بخش و گرمش را در دست داری، اما ناگهان بدون هیچ توضیحی، آن دست را از تو جدا میکند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.