بریده‌ای از کتاب پروسلوگیون (خطابیه ای در باب اثبات وجود خدا) اثر آنسلم

پروسلوگیون (خطابیه ای در باب اثبات وجود خدا)
بریدۀ کتاب

صفحۀ 52

بارالها! اینک به خوبی می‌دانم و تو را شاکرم که در من نقش خودت را آفریده‌ای تا تو را به یاد آوردم، تا به تو بیندیشم، تا تو را دوست بدارم، لیکن نقش تو چندان به سایش رذایل رنگ باخته است و چندان به دود معاصی تار گشته است که اگر تو آن را بر نسازی و اصلاح نکنی، به مقصودش دست نتواند یازید. پروردگارا، من در صدد رسوخ به مرتبه علوّ نیستم. چه به هیچ روی فراست من همپایه علوّ تو نیست، اما برآنم تا بر حقیقت تو که دلم بدان بباور دارد و علاقه، نظر کنم. من فهم را برای ایمان نمی‌جویم بلکه ایمان می‌آورم تا بفهمم؛ چه بر این باور نیز هستم که اگر ایمان نیاورم لاجرم ادراک هم نخواهم کرد.

بارالها! اینک به خوبی می‌دانم و تو را شاکرم که در من نقش خودت را آفریده‌ای تا تو را به یاد آوردم، تا به تو بیندیشم، تا تو را دوست بدارم، لیکن نقش تو چندان به سایش رذایل رنگ باخته است و چندان به دود معاصی تار گشته است که اگر تو آن را بر نسازی و اصلاح نکنی، به مقصودش دست نتواند یازید. پروردگارا، من در صدد رسوخ به مرتبه علوّ نیستم. چه به هیچ روی فراست من همپایه علوّ تو نیست، اما برآنم تا بر حقیقت تو که دلم بدان بباور دارد و علاقه، نظر کنم. من فهم را برای ایمان نمی‌جویم بلکه ایمان می‌آورم تا بفهمم؛ چه بر این باور نیز هستم که اگر ایمان نیاورم لاجرم ادراک هم نخواهم کرد.

2

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.