بریده‌ای از کتاب قلب شکارچی تنها اثر کارسون مکالرز

قلب شکارچی تنها
بریدۀ کتاب

صفحۀ 9

آی... بادی که از جانب سبزه‌زار و از میان شاخساران سبز و طلایی به سویم آمدی این چه ترانه‌ای‌ست که با خود آورده‌ای؟ حالا که سر سردادن آوازی نیست مرا... حالا در دل تابستان، زندگی زیباست هنوز ولی قلب من، شکارچی تنهایی‌ست که روی تپه‌ای تنها، به شکار رفته...

آی... بادی که از جانب سبزه‌زار و از میان شاخساران سبز و طلایی به سویم آمدی این چه ترانه‌ای‌ست که با خود آورده‌ای؟ حالا که سر سردادن آوازی نیست مرا... حالا در دل تابستان، زندگی زیباست هنوز ولی قلب من، شکارچی تنهایی‌ست که روی تپه‌ای تنها، به شکار رفته...

9

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.