بریده‌ای از کتاب من او را دوست داشتم اثر آنا گاوالدا

بریدۀ کتاب

صفحۀ 157

پس عشق چیز مزخرفیه، درسته؟ هیچ‌وقت عاقبت نداره. البته که عاقبت داره،اما باید بجنگی. چطور باید جنگید؟ هر روز باید کمی با خودت بجنگی، هر روز حتی خیلی کم،جرات اینکه خودت باشی رو داشته باشی تا تصمیم بگیری که خوشبخت باشی.

پس عشق چیز مزخرفیه، درسته؟ هیچ‌وقت عاقبت نداره. البته که عاقبت داره،اما باید بجنگی. چطور باید جنگید؟ هر روز باید کمی با خودت بجنگی، هر روز حتی خیلی کم،جرات اینکه خودت باشی رو داشته باشی تا تصمیم بگیری که خوشبخت باشی.

105

17

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.