بریدۀ کتاب
1402/6/28
3.9
10
صفحۀ 117
دﻟﻢ می خواست او ﺣﺮف ﺑﺰﻧﺪ و من ﺳﺎکت ﺑﻪ در و دﻳﻮار ﻧﮕﺎ ه ﻛﻨﻢ؛ به ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻓﺮوﺷﮕﺎه ﻫﺎ، ﺑﻪ ﺑﺮ ف ، به خیسی ﺧﻴﺎﺑﺎن، ﺑﻪ ﺳﺮﻣﺎی ﻛﺸﻨﺪه. و ﭼﻘﺪر خالی ﺑﻮدم ؛ ﺧﺎلی و ﭘﻮک..
دﻟﻢ می خواست او ﺣﺮف ﺑﺰﻧﺪ و من ﺳﺎکت ﺑﻪ در و دﻳﻮار ﻧﮕﺎ ه ﻛﻨﻢ؛ به ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻓﺮوﺷﮕﺎه ﻫﺎ، ﺑﻪ ﺑﺮ ف ، به خیسی ﺧﻴﺎﺑﺎن، ﺑﻪ ﺳﺮﻣﺎی ﻛﺸﻨﺪه. و ﭼﻘﺪر خالی ﺑﻮدم ؛ ﺧﺎلی و ﭘﻮک..
3
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.