بریدۀ کتاب

👌🏻👌🏻
خیلی همه اینا پیچیده است واسم، و بهش که فکر می‌کنم کلی چیزا میاد تو ذهنم
آیا این که مغز ما متفاوته، باعث میشه وقتی به یه چیز نگاه می‌کنیم، در واقع به یک چیز نگاه نکنیم و مغزمون باعث تفاوت بشه؟ حالا آیا می‌تونیم خودمون رو این تفاوته، تاثیر بذاریم یا فقط کار مغزه؟ به عبارت بهتر این مغزه که ما رو کنترل می‌کنه یا ما بهش مسلطیم؟
همین سیم‌پیچی‌هایی که گفتید واقعاً قشنگ و جالبه، این که همه‌ی کارایی که می‌کنیم یه سیم‌پیچی رو تغییر میده و نگاهمون به دنیا عوض میشه و آدم دیگه‌ای میشیم 

ثابت شده که آدم‌ها درک متفاوتی از واقعیت دارند. مثلا آدم‌ها لزوما رنگ‌ها رو مثل هم نمی‌بینند یا مثلا چیزی به نام حس‌آمیزی وجود داره که باعث میشه حواس مختلف برخی آدمها با هم قاطی بشه مثلا برخی آدم‌ها میتونند رنگ چیزهایی که می‌شنوند رو ببینند!

اینکه چه کسی واقعا فرمانده است سوال جالبیه. آیا من فرمانده هستم یا این مغزه که من رو کنترل میکنه؟ آیا اصلا من همان مغزم هستم؟ آیا من افکار و احساساتم هستم؟ بخش ناخودآگاه مغز هم هست که تاثیر بالایی در رفتار و تصمیمات ما داره و ما هیچ کنترلی بر اون نداریم.

ولی چیزهایی مثل مدیتیشن نشون میده ما همون مغزمون نیستیم و میتونیم از دور به افکار و احساسات تولید شده در مغزمون نگاه کنیم و لزوما تحت کنترلش نباشیم.

بودایی‌ها "من" رو همون آگاهی می‌دونند، عده‌ای "من" رو همان روح می‌دونند، عده‌ای هم "من" رو توهم مغز می‌دونند، عده‌ای هم "من" رو پدیدار شده از فعالیت و برهم‌کنش صدها میلیارد سلول مغز می‌دونند.
@roshana.