بریدهای از کتاب کولاک اثر ماری ونتراس
3 روز پیش
صفحۀ 148
بندیکت: "یک روز برادرم بهم گفت که دنیای محدودم زندان من است و از بس بزدلم و از تمدن میترسم حتی دنبال این نیستم که مرزهای این زندان را بشناسم."
بندیکت: "یک روز برادرم بهم گفت که دنیای محدودم زندان من است و از بس بزدلم و از تمدن میترسم حتی دنبال این نیستم که مرزهای این زندان را بشناسم."
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.