بریده‌ای از کتاب سمفونی مردگان اثر عباس معروفی

محیا

محیا

1403/5/29

بریدۀ کتاب

صفحۀ 248

آدمی شده بود که حال و آینده‌‌اش را رها کرده بود و به گذشته ها چسبیده بود.دلمرده شده بود.تنهایی را بیشتر از همه چیز دوست داشت.همیشه بین برخورد و گریز،گریز را انتخاب می‌کرد.

آدمی شده بود که حال و آینده‌‌اش را رها کرده بود و به گذشته ها چسبیده بود.دلمرده شده بود.تنهایی را بیشتر از همه چیز دوست داشت.همیشه بین برخورد و گریز،گریز را انتخاب می‌کرد.

164

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.