بریدهای از کتاب آن شرلی در گرین گیبلز اثر لوسی مود مونتگمری
1404/1/5
صفحۀ 158
نُه دختر دیگر هم آنجا بودند. همه آستین پفی داشتند. من سعی کردم خیال کنم که آستینهای من هم پفیاند، اما نشد. چرا نشد؟ وقتی در اتاق زیرشیروانی شرقی تنها بودم راحت میتوانستم خیال کنم آستینهایم پفیاند، اما بین دخترهایی که آستینهای پفی واقعی داشتند خیلی کار سختی بود.
نُه دختر دیگر هم آنجا بودند. همه آستین پفی داشتند. من سعی کردم خیال کنم که آستینهای من هم پفیاند، اما نشد. چرا نشد؟ وقتی در اتاق زیرشیروانی شرقی تنها بودم راحت میتوانستم خیال کنم آستینهایم پفیاند، اما بین دخترهایی که آستینهای پفی واقعی داشتند خیلی کار سختی بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.