بریدهای از کتاب زمین سوخته اثر احمد محمود
1404/5/5
صفحۀ 43
روزهای قبل از جنگ، سپیده که میزد، ولوله و سر و صدای پر شور انبوه گنجشکانی که شب را لابلای شاخ و برگ های درخت کنار وسط حیاط گذرانده بودند، از خواب بیدارمان میکرد. اما حالا، انگار نه انگار که روزی روزگاری پرنده ای تو شهر بوده است. صدای انفجار گلوله های توپ، حتی کبوتران خانگی را هم رم داده است و همه از شهر گریخته اند.
روزهای قبل از جنگ، سپیده که میزد، ولوله و سر و صدای پر شور انبوه گنجشکانی که شب را لابلای شاخ و برگ های درخت کنار وسط حیاط گذرانده بودند، از خواب بیدارمان میکرد. اما حالا، انگار نه انگار که روزی روزگاری پرنده ای تو شهر بوده است. صدای انفجار گلوله های توپ، حتی کبوتران خانگی را هم رم داده است و همه از شهر گریخته اند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.