بریده‌ای از کتاب چهار قدرت بزرگ اثر آگاتا کریستی

𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮

𝗭𝗮𝗵𝗿𝗮

2 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 202

گفت: «یعنی ستاره ها هم می جنگند ، هستینگز؟ اگر اینطور نباشد، اگر نباشد، دوست من، سوگند می خورم که اگر آن وقت فرا برسد کوچک ترین رحم و عطوفتی بخرج ندهم!» از او پرسیدم: «منظورت از این حرف چیست؟» اما پوآرو سرش را به سوی پرستار برگردانده بود و چیزهایی از او می پرسید...

گفت: «یعنی ستاره ها هم می جنگند ، هستینگز؟ اگر اینطور نباشد، اگر نباشد، دوست من، سوگند می خورم که اگر آن وقت فرا برسد کوچک ترین رحم و عطوفتی بخرج ندهم!» از او پرسیدم: «منظورت از این حرف چیست؟» اما پوآرو سرش را به سوی پرستار برگردانده بود و چیزهایی از او می پرسید...

19

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.