بریدهای از کتاب کتابفروشی موریساکی اثر ساتوشی یاگی ساوا
1403/3/9
صفحۀ 42
انگار بی اختیار دری را باز کرده بودم که حتی روحم از وجودش خبر نداشت . از آن لحظه به بعد، بی امان و مصرانه کتاب ها را یکی پس از دیگری میخواندم . انگار عشق به خواندن کتاب در تمام این مدت جایی در اعماق وجودم خوابیده بود و سپس ناگهان جانی تازه گرفته بود.
انگار بی اختیار دری را باز کرده بودم که حتی روحم از وجودش خبر نداشت . از آن لحظه به بعد، بی امان و مصرانه کتاب ها را یکی پس از دیگری میخواندم . انگار عشق به خواندن کتاب در تمام این مدت جایی در اعماق وجودم خوابیده بود و سپس ناگهان جانی تازه گرفته بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.