بریدهای از کتاب آتیش پاره اثر فاطمه بختیاری
1404/5/1
صفحۀ 177
یاد حرف های جعفر افتادم که میگفت ... آقا به همه حرفها میدهد مخصوصاً حرفهای بچهها! دوست نداشتم بچه باشم . چادرم را روی سرم انداختم . به گلهای آن دست کشیدم و گفتم : { شما به حرف بچهها گوش میدهید . کاری کنید آنها نروند . جعفر گفت شما کارهای ما را میبینید و کمکمان میکنید . یادتان میآید به من گفت فرشتهام؟ تو هم فرشتهها را دوست داری ؛ پس اگر مرا دوست داری کاری بکن ! }
یاد حرف های جعفر افتادم که میگفت ... آقا به همه حرفها میدهد مخصوصاً حرفهای بچهها! دوست نداشتم بچه باشم . چادرم را روی سرم انداختم . به گلهای آن دست کشیدم و گفتم : { شما به حرف بچهها گوش میدهید . کاری کنید آنها نروند . جعفر گفت شما کارهای ما را میبینید و کمکمان میکنید . یادتان میآید به من گفت فرشتهام؟ تو هم فرشتهها را دوست داری ؛ پس اگر مرا دوست داری کاری بکن ! }
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.