بریده‌ای از کتاب روزها در کتاب فروشی موریساکی اثر ساتوشی یاگی ساوا

بریدۀ کتاب

صفحۀ 5

دایی‌ام یک‌مرتبه ساک‌هایم را از دستم گرفت و به داخل کتاب‌فروشی راهنمایی‌ام کرد. بوی… رطوبت بعد از یه بارون صبحگاهی…

دایی‌ام یک‌مرتبه ساک‌هایم را از دستم گرفت و به داخل کتاب‌فروشی راهنمایی‌ام کرد. بوی… رطوبت بعد از یه بارون صبحگاهی…

5

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.