بریده‌ای از کتاب پدران و پسران اثر ایوان سرگی یویچ تورگنیف

روشنا

روشنا

1402/10/27

بریدۀ کتاب

صفحۀ 125

- شاید شما سخت می‌گیرید. + شاید. به عقیده من یا باید همه چیز داشت یا هیچ چیز. زندگی در مقابل زندگی. مال مرا گرفتی، مال خودت را بده و آن هم بدون تاسف و پشیمانی، والا اصلاً لازم نیست. بازارف گفت: بد نیست. این شرط منصفانه است، فقط من تعجب می‌کنم چگونه شما تا به حال آنچه را که می‌خواستید، نیافته‌اید. + شما خیال می‌کنید آسان است که انسان تسلیم شود و کاملاً خود را فراموش کند؟ - اگر انسان شروع به فکر و استخاره کند، برای خود ارزش قائل شود و قدر خود را بداند و... آسان نیست، ولی بدون تفکر خود را فراموش کردن، بسیار آسان است. - چطور نباید قدر خود را دانست؟ اگر من ارزشی نداشته باشم، وفاداری من به درد چه کسی می‌خورد؟ - این دیگر به من مربوط نیست. این کار طرف است که بر من ارزش نهد. مهم آن است که انسان بتواند تسلیم شود و خود را فراموش کند.

- شاید شما سخت می‌گیرید. + شاید. به عقیده من یا باید همه چیز داشت یا هیچ چیز. زندگی در مقابل زندگی. مال مرا گرفتی، مال خودت را بده و آن هم بدون تاسف و پشیمانی، والا اصلاً لازم نیست. بازارف گفت: بد نیست. این شرط منصفانه است، فقط من تعجب می‌کنم چگونه شما تا به حال آنچه را که می‌خواستید، نیافته‌اید. + شما خیال می‌کنید آسان است که انسان تسلیم شود و کاملاً خود را فراموش کند؟ - اگر انسان شروع به فکر و استخاره کند، برای خود ارزش قائل شود و قدر خود را بداند و... آسان نیست، ولی بدون تفکر خود را فراموش کردن، بسیار آسان است. - چطور نباید قدر خود را دانست؟ اگر من ارزشی نداشته باشم، وفاداری من به درد چه کسی می‌خورد؟ - این دیگر به من مربوط نیست. این کار طرف است که بر من ارزش نهد. مهم آن است که انسان بتواند تسلیم شود و خود را فراموش کند.

3

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.