بریده‌ای از کتاب انجمن زیرشیروانی اثر ارنست کرویدر

باوان

باوان

3 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 94

متوجه شدم که آن عمارت نه فقط دلگیر به نظر می‌رسید، که دل‌به‌هم‌زن هم بود. انگار به‌جای دوام و بقا، دلش می‌خواست همان لحظه بیفتد، درهم بشکند، ولی نه برای اینکه بریزد آنجا، بلکه برای اینکه به‌شکل ابری از گردوغبار دوباره برخیزد و سبک‌بار از آنجا دور شود، که برای همیشه آن مکان بی‌روح را ترک کند.

متوجه شدم که آن عمارت نه فقط دلگیر به نظر می‌رسید، که دل‌به‌هم‌زن هم بود. انگار به‌جای دوام و بقا، دلش می‌خواست همان لحظه بیفتد، درهم بشکند، ولی نه برای اینکه بریزد آنجا، بلکه برای اینکه به‌شکل ابری از گردوغبار دوباره برخیزد و سبک‌بار از آنجا دور شود، که برای همیشه آن مکان بی‌روح را ترک کند.

3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.