بریده‌ای از کتاب کولاک اثر ماری ونتراس

بریدۀ کتاب

صفحۀ 50

نمی‌شد ماند. نمی‌شد گریه کرد.می‌دانم که آدم باید اشک‌هایش را برای چیزی نگه دارد که واقعاً ارزشش را داشته باشد.

نمی‌شد ماند. نمی‌شد گریه کرد.می‌دانم که آدم باید اشک‌هایش را برای چیزی نگه دارد که واقعاً ارزشش را داشته باشد.

2

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.