بریده‌ای از کتاب سیندرلای گناهکار اثر آنیتا ول

بریدۀ کتاب

صفحۀ 3

آن شاهزاده مال من است. البته هنوز خبری نیست. ولی به دستش می آورم و همین طور قصرش را. و کل قلمرویی که بر آن فرمانروایی می کند! همه ی این ها مال من خواهند شد. بعد این موفقیت ها را نشان خواهرهای ناتنی ام می دهم. اما آن ها حتی ذره ای از ثروتم را نخواهند چشید کور خوانده اند. مشکل این جاست که، برای چنین کارهایی باید به قدر کافی جادوی سپید به دست بیاورم و برای این کار هم لازم است که آدم خوبی باشم و من از خوب بودن بیزارم و....

آن شاهزاده مال من است. البته هنوز خبری نیست. ولی به دستش می آورم و همین طور قصرش را. و کل قلمرویی که بر آن فرمانروایی می کند! همه ی این ها مال من خواهند شد. بعد این موفقیت ها را نشان خواهرهای ناتنی ام می دهم. اما آن ها حتی ذره ای از ثروتم را نخواهند چشید کور خوانده اند. مشکل این جاست که، برای چنین کارهایی باید به قدر کافی جادوی سپید به دست بیاورم و برای این کار هم لازم است که آدم خوبی باشم و من از خوب بودن بیزارم و....

1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.