بریدهای از کتاب خاطرات، رویاها، تاملات اثر کارل گوستاو یونگ
1402/10/26
صفحۀ 76
چرا این فلاسفه تظاهر میکنند که خدا یک تصور است یا نوعی فرضیهٔ قراردادی یا یک مقولهٔ ذهنی که میتوانند آن را اظهار کنند یا نکنند؟ حال آنکه کاملا آشکار است که خدا هست و همانند پاره آجری ملموس که بر سر آدمی فرود آید، محرز است و مسلّم.
چرا این فلاسفه تظاهر میکنند که خدا یک تصور است یا نوعی فرضیهٔ قراردادی یا یک مقولهٔ ذهنی که میتوانند آن را اظهار کنند یا نکنند؟ حال آنکه کاملا آشکار است که خدا هست و همانند پاره آجری ملموس که بر سر آدمی فرود آید، محرز است و مسلّم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.