بریده‌ای از کتاب خاکسپاری دوم بانوی مرگ اثر نیما اکبرخانی

بریدۀ کتاب

صفحۀ 164

سفره ی جنگ ۱۴۰۰ سال است که پهن شده و اصلا جمع بشو نیست،فقط این صورت جنگ است که تغییر میکند. یک روز با اسب و شمشیر و نیزه است،یک روز با توپ و تفنگ؛یک روز اینجاست و یک روز جای دیگر. قسمت ثابتش هم این بود که انگار از آن سال ۶۱،همیشه آدمهای خوب بوده اند که سرشان بریده میشده و پیکرشان در هم میریخته تا این سال ۶۱.

سفره ی جنگ ۱۴۰۰ سال است که پهن شده و اصلا جمع بشو نیست،فقط این صورت جنگ است که تغییر میکند. یک روز با اسب و شمشیر و نیزه است،یک روز با توپ و تفنگ؛یک روز اینجاست و یک روز جای دیگر. قسمت ثابتش هم این بود که انگار از آن سال ۶۱،همیشه آدمهای خوب بوده اند که سرشان بریده میشده و پیکرشان در هم میریخته تا این سال ۶۱.

6

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.