بریدهای از کتاب نخل و نارنج اثر یامین پور
1403/6/9
صفحۀ 29
مرتضی در کلنجار با نفس بود وساعتی در این حال بود که لنگه های در چوبی باز شد و وچهره ارام و نورانی سید نمایان شد شیخ جوان همین که در این آفتاب به انتظار ایستادی خدا تورا در عالم آفتابی خواهد کرد. سید عازم عتباتم به قصد تعلم می روم . امیدوارم عنایت کنید و ذکری بدهید توشه راهم باشد..... در نجف با مردی که از ماست خواهی بود و به دست او به این فیض نائل خواهی شد نامش سید علی شوشتری است.
مرتضی در کلنجار با نفس بود وساعتی در این حال بود که لنگه های در چوبی باز شد و وچهره ارام و نورانی سید نمایان شد شیخ جوان همین که در این آفتاب به انتظار ایستادی خدا تورا در عالم آفتابی خواهد کرد. سید عازم عتباتم به قصد تعلم می روم . امیدوارم عنایت کنید و ذکری بدهید توشه راهم باشد..... در نجف با مردی که از ماست خواهی بود و به دست او به این فیض نائل خواهی شد نامش سید علی شوشتری است.
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.