بریدهای از کتاب پانصد صندلی خالی: روزنوشت های زنی در محاصره سه ساله الفوعه اثر لیلی علام الدین اسود
1403/12/15
صفحۀ 49
ناراحت بودم از ناراحتی اش و داشتم با خودم میگفتم چطور توقع داریم که خدا راه را برایمان باز کند، اگر خودمان راه قلب هایمان را به روی هم باز نکنیم.
ناراحت بودم از ناراحتی اش و داشتم با خودم میگفتم چطور توقع داریم که خدا راه را برایمان باز کند، اگر خودمان راه قلب هایمان را به روی هم باز نکنیم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.