بریدۀ کتاب
1402/10/8
صفحۀ 336
پوآرو با تعجب گفت:« خدای من، چقدر احمق بودم، چه ماجرای ساده و راحتی، اینطور نیست اسپنس؟» وقتی پوآرو این حرف را زد چیزی نمانده بود که جنایت سومی هم صورت بگیرد: کشته شدن هرکول پوآرو به دست کمیسر اسپنس از کلانتری کیلچستر.
پوآرو با تعجب گفت:« خدای من، چقدر احمق بودم، چه ماجرای ساده و راحتی، اینطور نیست اسپنس؟» وقتی پوآرو این حرف را زد چیزی نمانده بود که جنایت سومی هم صورت بگیرد: کشته شدن هرکول پوآرو به دست کمیسر اسپنس از کلانتری کیلچستر.
3
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.