بریدهای از کتاب ظلمت شب یلدا: عاشقانه ای بر بستر تاریخ اثر امین فقیری
1402/5/8
صفحۀ 1
ادم خودش، خودش را چشم میزند. حتما چشم زخم لازم نیست که از کسی دیگر به ادم برسد. این که بگویی چه بر و بالایی دارم. یا چه میدانم. بگویی الان یک سالی میشود سرما نخورده ام. مطمئن باش به دو روز نمیکشی و دراز به دراز در رختخواب می افتی و طبیب هر چه جوشانده و نجوشانده است به نافت میبندد!
ادم خودش، خودش را چشم میزند. حتما چشم زخم لازم نیست که از کسی دیگر به ادم برسد. این که بگویی چه بر و بالایی دارم. یا چه میدانم. بگویی الان یک سالی میشود سرما نخورده ام. مطمئن باش به دو روز نمیکشی و دراز به دراز در رختخواب می افتی و طبیب هر چه جوشانده و نجوشانده است به نافت میبندد!
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.