بریدۀ کتاب

 عوامل رشد، رکود، انحطاط
بریدۀ کتاب

صفحۀ 222

شرک و جهت های گوناگون عامل اختلاف است؛ حتی اگر در عمل وحدتی باشد. مشکل این است که کسانی که می‌خواهند وحدت را بوجود بیاورند ، توجه نمی‌کنند که وحدت در عمل ارزش ندارد و مادامی که در صراط متحد نشویم، وحدت در سبیل، مارا به جایی نمی‌رساند. اگر در صراط متحد شدیم، یعنی در جهت و هدف یکی شدیم، اختلاف در عمل مشکلی نیست و خود اختلاف ها رحمت است؛ «اختِلافُ أمَّتي رَحمَةٌ» ؛ 'اختلاف امت رحمت است'؛ نگفته 'الاختِلافُ رَحمةٌ' یعنی هر اختلافی رحمت نیست، بلکه اختلاف آنهایی رحمت است که در یک جهت و مسیر در صراط هستند؛ یعنی امت شده اند. سلمان و مقداد و ابوذر و عمار چهارگونه کار دارند؛ ولی تمام این کار ها متمم یکدیگر است؛ شکننده نیست و یکدیگر را ضایع نمی‌کنند، بلکه همدیگر را تکمیل می‌کنند؛ درست مثل ماشین که اجزای مختلفی دارند و این اجزا کارهای گوناگونی می‌کنند. ولی چون در طرح کلی و در صراط با هم هماهنگ هستند، با اینکه هر کدام یک جور می‌چرخند، یکی به چپ، یکی به راست، یکی حتی چرخشی ندارد. با این حرکت های گوناگون و با این بی حرکتی ها، همه به یک نتیجه می‌رسند و ماشین در حرکت است. اختلاف عمل مفید است. اگر بنا بود همه اجداد ماشین یک کار را انجام بدهند، آن دیگر ماشین نبود. جامعه‌ای که نیاز های متفاوت و بُعد های گوناگون دارد، ناچار اجزای گوناگون میخواهد و این اجزا باید کارهای گوناگون داشته باشند، ولی همه در جهت همراهند.

شرک و جهت های گوناگون عامل اختلاف است؛ حتی اگر در عمل وحدتی باشد. مشکل این است که کسانی که می‌خواهند وحدت را بوجود بیاورند ، توجه نمی‌کنند که وحدت در عمل ارزش ندارد و مادامی که در صراط متحد نشویم، وحدت در سبیل، مارا به جایی نمی‌رساند. اگر در صراط متحد شدیم، یعنی در جهت و هدف یکی شدیم، اختلاف در عمل مشکلی نیست و خود اختلاف ها رحمت است؛ «اختِلافُ أمَّتي رَحمَةٌ» ؛ 'اختلاف امت رحمت است'؛ نگفته 'الاختِلافُ رَحمةٌ' یعنی هر اختلافی رحمت نیست، بلکه اختلاف آنهایی رحمت است که در یک جهت و مسیر در صراط هستند؛ یعنی امت شده اند. سلمان و مقداد و ابوذر و عمار چهارگونه کار دارند؛ ولی تمام این کار ها متمم یکدیگر است؛ شکننده نیست و یکدیگر را ضایع نمی‌کنند، بلکه همدیگر را تکمیل می‌کنند؛ درست مثل ماشین که اجزای مختلفی دارند و این اجزا کارهای گوناگونی می‌کنند. ولی چون در طرح کلی و در صراط با هم هماهنگ هستند، با اینکه هر کدام یک جور می‌چرخند، یکی به چپ، یکی به راست، یکی حتی چرخشی ندارد. با این حرکت های گوناگون و با این بی حرکتی ها، همه به یک نتیجه می‌رسند و ماشین در حرکت است. اختلاف عمل مفید است. اگر بنا بود همه اجداد ماشین یک کار را انجام بدهند، آن دیگر ماشین نبود. جامعه‌ای که نیاز های متفاوت و بُعد های گوناگون دارد، ناچار اجزای گوناگون میخواهد و این اجزا باید کارهای گوناگون داشته باشند، ولی همه در جهت همراهند.

89

22

(0/1000)

نظرات

این بخش کتاب حلقه وصل و یا علت جایگیری این کتاب قبل از کتاب صراط است... 
که اصل آن است که تو ابتدا به لزوم رشد رسیده باشی تا کتاب شارع را که جلویت گذاشته‌اند برداری و مطالعه کنی...

و چون به هدف تحصیل علم آن را گشودی با فاتحة الکتاب مواجه شوی، که همانا علم ما كان وما يكون كلّه في القرآن الكريم ، وعلم القرآن كلّه في سورة الفاتحة ...

از ستایش الله و وصف حق که بگذری به مقصودت رسیده ای... رشد در ذیل  «خود را در دریای صراط انداختن» است، که صراط همان سراط و از سرط به معنی بلعیدن است، گویی راه رونده در آن غایب می‌شود و به مقصد رسد، مثل لقمه در شکم...

و صراط را چگونه بشناسیم؟ که از «الذین أنعمتَ علیهم و از «هذا صراط علیٍّ مستقیم». چرا که اگر در جاده بیفتی تا قیامت همه چیز شبیه هم است و تضمینی است:

بندند بـــاز بر سر دوزخ پل صـــراط
هر کس کزو گذشت مقیم جنان شود
سعدی

1