بریدهای از کتاب شمال و جنوب اثر الیزابت گاسکل
1404/2/16
صفحۀ 328
با خودش گفت از مارگارت متنفر است؛ اما بارقهای رام نشده و قدرتمند از عشق مثل صاعقه، احساسات سرخورده و آشوبزدهاش را شکافت. حتی همینکه به واژههای نفرتآمیز میاندیشید، بزرگترین سرچشمهی آرامشش، در آغوش گرفتنِ عذابش بود.
با خودش گفت از مارگارت متنفر است؛ اما بارقهای رام نشده و قدرتمند از عشق مثل صاعقه، احساسات سرخورده و آشوبزدهاش را شکافت. حتی همینکه به واژههای نفرتآمیز میاندیشید، بزرگترین سرچشمهی آرامشش، در آغوش گرفتنِ عذابش بود.
(0/1000)
نظرات
1404/2/16
ببین من کلا با عشقی که سر خوشگلی اون فرد به وجود اومده باشه و یهو اینقدددددر اوج گرفته باشه مشکل دارم
3
2
ملیکا🌱
1404/2/16
2