بریده‌ای از کتاب هر دو در نهایت می میرند اثر آدام سیلورا

.

.

1402/4/20

بریدۀ کتاب

صفحۀ 310

آدم‌ها فکر می‌کنن برای کارهایی که دوست دارن، همیشه وقت دارن و لذت داشته‌هاشون رو نمی‌برن. حتی حرف‌هاشون رو به هم نمیگن و صبر می‌کنن. اما من فهمیدم ما آدم‌ها واقعا وقتی برای منتظر شدن و تلف کردن نداریم. اگر دنبال چیزهایی که دوست داریم نریم، چیزی جز حسرت برامون نمی‌مونه. تو داری می‌میری و ممکنه هیچ وقت نتونم به اندازه‌ی کافی بهت بگم که چقدر ازت ممنونم. برای همین، تا وقت داریم، می‌خوام تا جایی که می‌تونم، بهت بگم ممنونم. ممنونم. ممنونم. ممنونم. ممنونم و ممنونم.

آدم‌ها فکر می‌کنن برای کارهایی که دوست دارن، همیشه وقت دارن و لذت داشته‌هاشون رو نمی‌برن. حتی حرف‌هاشون رو به هم نمیگن و صبر می‌کنن. اما من فهمیدم ما آدم‌ها واقعا وقتی برای منتظر شدن و تلف کردن نداریم. اگر دنبال چیزهایی که دوست داریم نریم، چیزی جز حسرت برامون نمی‌مونه. تو داری می‌میری و ممکنه هیچ وقت نتونم به اندازه‌ی کافی بهت بگم که چقدر ازت ممنونم. برای همین، تا وقت داریم، می‌خوام تا جایی که می‌تونم، بهت بگم ممنونم. ممنونم. ممنونم. ممنونم. ممنونم و ممنونم.

2

16

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.